ارغنون

نوشته ها و مطالب استاد فرامرز فیاضی

ارغنون

نوشته ها و مطالب استاد فرامرز فیاضی

۶ مطلب با موضوع «اشعار» ثبت شده است

شعر (تاریخ ادبیات) سروده استاد فرامرز فیاضی

 

گر که ادیبی و شدی اهل کار

هر چه بگویم تو به خاطر سپار

 

شعر کلامی است مخیَّل ولی

قافیه و وزن در آن خوش گوار

 

شعر قدیم است در آن این سه تا

زین دو کند شعر معاصر فرار

 

سبک قدیم است بدان چار قسم

شعر بر این چار شده استوار

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ فروردين ۰۰ ، ۲۲:۲۵

زندگی نامه خود نوشت استاد فرامرز فیاضی

شاعر، نویسنده، محقق، استاد حوزه و ....

 

شاعرم من این هم از لطف خداست

لطف حق ما را به هر سو رهنماست

 

چشمه ی شعرم اگر جوشیده است

ز آن بود کاز حق عنایت دیده است

 

حکمت است این شعر جاری بر زبان

مخزنش دست خداوند جهان

 

چشمه ی شعرم همی ماند خموش

تا نگوید حق که ای چشمه بجوش

 

چشمه ی شعرم اگر جاری شده

کاز خداوند جهان یاری شده

 

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ فروردين ۰۰ ، ۲۲:۰۱

خواب دیدم مجلسی برپای شد

بس بزرگان که در آنجا جای شد  

 

هر سخندانی که بُد در این زمین

جمله گرد آمد، شد آن خلد برین

 

جمله می گفتند شعر و قصه ها

تا زدایند از دل ما غصه ها

 

هر یکی طومار شعری داشت دست

شعر می­خواند و ز شعرش بود مست

 

نی زنان و دف زنان جمع دگر

پای کوبان، کف زنان آمد ز در

  

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ فروردين ۰۰ ، ۱۸:۵۳

شعری از حجت الاسلام فرامرز فیاضی

در رثای سردار شهید حاج قاسم سلیمانی

 

نام او قاسم، شهرتش نیز سلیمانی بود

بود اهل همه جا گر چه که کرمانی بود


ظاهرش گر چه به آرامش دریا می ماند

خود به هر معرکه می رفت چو طوفانی بود


روز و شب بود به دنبال شهادت هر جا

گوئیا این تن خاکیش چو زندانی بود


هیبتش زَهره ی دشمن همگی آب نمود

دلنشینی رخش جلوه ی یزدانی بود

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ فروردين ۰۰ ، ۰۰:۲۱

داستان ساخته شدن مسجد گوهر شاد


با نام خدای حی دانا

کز او شده این جهان هویدا


هر ذره ز لطف او شده خلق  

کی وصف وی اش توان کند حلق


لطفش به جهان همیشه جاری

فیضش به جهان همیشه ساری


عالم همه مدح او نماید 

بی لطف خدا جهان نپاید


هر ذره که هست پست و ناچیز

از رحمت حق بگشته لب ریز


ساعات خوشی بیامده دست

هم می گذرد هر آنچه که هست


در صحن رضا به وادی طوس

چون آمده بودمی به پا بوس

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ فروردين ۰۰ ، ۰۳:۳۵

 

به شبی ز خواب جستم به چه حالت نزاری
چو به خواب دیدمت من به کنار جویباری
همه دین و دل بدادم همه هستی ام نهادم
چو ندیده بودم ای جان چو تو سر با وقاری
همه عالم ار دهندم به مقابلش تو باشی
دهم عالم ار بیابم به کنار تو قراری
۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ شهریور ۹۴ ، ۰۰:۰۵